سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 93 آبان 25 , ساعت 6:11 عصر

خرایا سرد این پایین"/ازون بالا تماشا کن ...

اگه میشه فقط گاهی

خودت قلب منو ها کن

خدایا سرد این پایین

ببین دستامو می لرزه

دیگه حتی همه دنیا

به این دوری نمی ارزه

تواون بالا من این پایین

دوتاییمون چرا تنها؟

اگه لیلا دلش گیره

بگو مجنون چرا تنها؟

بگو گاهی که دلتنگم

از اون بالا تو میبینی

بگوگاهی که غمگینم

تو هم دلتنگ و غمگینی

خدایا ...من دلم قرصه<

کسی غیر تو بامن نیست

خیالت از زمین راحت

که حتی روز روشن نیست

کسی حواسش نیست که دنیا

زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته

زمین دار مکافاته

فراموشم میشه گاهی

که این پایین چه ها کردم

که روزی باید از این جا

بازم پیش تو برگردم

خدایا وقت برگشتن

یه کم بامن مدارا کن

شنیدم گرم اغوشت

اگه میشه منم جاکن

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ