سلام خدای مهربان. شکر وباز هم شکر.اما نمیدانم برای کدامین نعمت ولطفت شکر گویم براستی ایا شکر گفتن من همه بخشندگی تو را در بر میگیرد.میدانی ای مهربان شاید من فقط تنها بخاطر داشته هایم شکر گویم وندانم انچه ندای رحمت بزرگیست که بر داشته ای.بعضی وقتها میگویم کاش فلان کار یا موقعیت را داشتم. یا کاش فلان میشد یاووووووو.اما یادم نیست تو ان بالا مرا وهمه عالم را زیر نظر داری گاهی خندهات میگیرد از این ارزوهای کوپک وحقیر من.گاهی ندا میدهی چرا به خودم ارزویت را نمیگوی وبه بنده ام روی می اوری.گاهی از نادانیم خشمگین میشوی..اما باز من حواسم به همه هست جز تو.ولی االان،همین الان میگویم بخاطر تمامی داشته ونداشته هایم شکرت. تورا دارم چه غم دارم.دوستت دارم معبودم.
خرایا سرد این پایین"/ازون بالا تماشا کن ...
اگه میشه فقط گاهی
خودت قلب منو ها کن
خدایا سرد این پایین
ببین دستامو می لرزه
دیگه حتی همه دنیا
به این دوری نمی ارزه
تواون بالا من این پایین
دوتاییمون چرا تنها؟
اگه لیلا دلش گیره
بگو مجنون چرا تنها؟
بگو گاهی که دلتنگم
از اون بالا تو میبینی
بگوگاهی که غمگینم
تو هم دلتنگ و غمگینی
خدایا ...من دلم قرصه<
کسی غیر تو بامن نیست
خیالت از زمین راحت
که حتی روز روشن نیست
کسی حواسش نیست که دنیا
زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته
زمین دار مکافاته
فراموشم میشه گاهی
که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از این جا
بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن
یه کم بامن مدارا کن
شنیدم گرم اغوشت
اگه میشه منم جاکن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ